زمین پر زندگی پرپر زمان پر
کبوتر پر کبوتر پر کبوتر
شلوغ است آسیاب اما به نوبت
اجل در می زند در می زند در
شبیه برگ می خواهم بریزم
به پای مرگ از پاییز بدتر
سلام ای شعله ی نارنجی مرگ !
فراوان های خشک ناگهان تر
بدون دوست آرامش ندارم
کمی پر می زنم بسیار پرپر
منی که عشق را عمری سرودم
سرود سووشان را کردم از بر
شما که پر زدن را می شناسید
فقط جان شما جان کبوتر
نه فرصت نیست بشماریم تا...سه
سبک تر از پر کاهی اگر ...پر
نظرات شما عزیزان: